Web Analytics Made Easy - Statcounter

پس از ضبط برنامه تیم منتخب و برترین های قرن با ابراهیم صادقی، از او خواستیم تا در مورد سایپا صحبت کند. آن روز هنوز سایپا دو بازی فرصت داشت تا در لیگ برتر بماند و ابراهیم صادقی هم امیدوار بود که سایپا به دسته پایین تر سقوط نکند. نارنجی وفادار از ما خواست تا این گفتگو بعد از دو بازی سایپا پخش شود مبادا که پیش از دو بازی حساس برای سایپا حاشیه به وجود آید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ابراهیم صادقی سال ها در سایپا به عنوان بازیکن و مربی فعالیت کرده و می توان او را سمبل باشگاه دانست. از این رو با مشکلات سایپا بیش از هرکسی آشنا است و شاید مهم ترین نظرات و پیشنهادات را برای این باشگاه داشته باشد.

با ابراهیم صادقی هم در خصوص دوران حضورش در سایپا صحبت کردیم، هم مشکلات باشگاه و هم آغاز اختلافش با مدیریت. ابراهیم صادقی همچنین پاسخ گفته های فراز کمالوند در خصوص بازیکنان تیم سایپا را داد.

گفتگوی سامان خدائی با ابراهیم صادقی را از دست ندهید:

سلام مجدد به مخاطبان رسانه طرفداری. ابراهیم صادقی یکی از نمونه های استثنایی در فوتبال ایران بوده. کسی که تقریبا تمام دوران بازی اش را در باشگاه سایپا بوده. به همین دلیل از فرصت حضور ابراهیم صادقی در طرفداری استفاده کردیم تا اتفاقاتی که برای سایپا افتاده را بررسی کنیم.

آقای صادقی سلام خیلی خوش آمدید.

من هم مجددا خدمت شما و مخاطبان سلام عرض می کنم.

اگر موافق باشید از آخر شروع کنیم. چه شد که سایپا به این روز افتاد؟

روزی که قرار شد من در سایپا به عنوان سرمربی فعالیت کنم، با توجه به سوابقم در سایپا، که با این تیم قهرمان، سوم، چهارم، وسط جدول و خطر سقوط را ۲ بار یک بار به عنوان بازیکن و یک بار به عنوان مربی حس کردم و با توجه به اینکه در تهران هستیم، اولویت ها با پرسپولیس و استقلال است. سایپا و پیکان تیم هایی هستند که در رتبه بعدی هستند و خیلی طرفدار ندارند. این واقعیت است که در گروه خودروسازی سایپا، کارمندان و کارکنان اول پرسپولیس و استقلال را دوست دارند و سپس شاید طرفدار سایپا باشند. حتی امکان دارد به شهری که در آن متولد شده اند، عرق داشته باشند. با توجه به مواردی که گفتم و صحبتی که با مدیران سایپا داشتیم، به نظرم آمد که باید در مسیر سازندگی حرکت کنیم. سایپا همیشه در این سال ها تیم بازیکن سازی بوده ولی با برنامه تر در این مسیر حرکت کنیم. من حتی زمان آقای دایی، هم دستیار ایشان بودم و هم مدیر آکادمی. آنجا ما یک شعاری ساختیم که ساختن به جای خریدن. یعنی  قرار شد در سایپا سازندگی را در تیم های پایه شروع کنیم و وارد تیم بزرگسالان کنیم. این را وقتی سرمربی شدم، با برنامه تر انجام دادم و به نظرم در این زمینه خیلی خوب عمل کردیم. یعنی از ۵۰ بازیکن در تیم امید که در AFC رجیستر شده بودند، ۱۰ نفر از سایپا بودند. ۴ تا بازیکن در تیم ملی جوانان و ۳ بازیکن در تیم ملی نوجوانان داشتیم. جوانان سایپا کسانی نبودند که ۵-۱۰ دیقه بازی کنند. مثلا بازیکنی مانند ابوالفضل جلالی که بازیکن تیم ملی بزرگسالان است، در ۲۰ سالگی ۱۷-۱۸ بازی فیکس انجام داده بود. یا طاها شریعتی در ۱۹ سالگی، ۱۸ تا ۹۰ دقیقه برای سایپا بازی کرده بود. این نیاز به زمان دارد. مثلا ما گل هایی سال گذشته و امسال خوردیم که فقط عنصر تجربه را می خواست. یعنی اگر عنصر تجربه را در دفاع داشتیم، آن گل را نمی خوردیم. اصلا تمرینی نمی خواست. یعنی زمان هایی بازی را از دست دادیم که عنصر تجربه را نداشتیم. می توانستیم آن ها را حفظ کنیم و جایگاه بهتری داشته باشیم ولی خوب وقتی تیم را جوان می کنید، این اتفاقات می افتد و سعی کردیم در این مسیر حرکت کنیم و فلسفه کاری داشته باشیم و باز هم فکر میکنم فصل گذشته مدیران هم آقای مدبر و هم کاشانی خیلی کمکمان کردند. آنها تجربه خوبی در فوتبال داشتند و نتایجمان بعد از کرونا بد نبود و روز آخر توانستیم در لیگ بمانیم و فلسفه مان را حفظ کنیم. در سال جدید همه جوانان را حفظ کردیم، باتجربه تر شده بودند، ۳-۴ بازیکن باتجربه به تیم اضافه کردیم و به نظرم کیفیت فنی مان پیشرفت خیلی خوبی داشت و توانستیم در کنار بازی دادن به جوانان، از نظر فنی هم پیشرفت خوبی داشته باشیم.

من چند مورد را اینجا نوشته ام که کاری که قرار بود در سایپا انجام دهم در این مسیر بود. ۴ هدف اصلی داشتیم. اولین مورد، پرورش استعداد و ساختن بازیکنان بود که این را فکر کنم به خوبی انجام دادیم. مورد بعدی پیشرفت سبک بازی بود. یعنی کارشناسان فنی تیم را نگاه کنند، امسال پیشرفت خوبی داشتیم. در مالکیت حتی جلوی تیم های بزرگ خیلی خوب بودیم. در موقعیت سازی خوب بودیم ولی در گلزنی نه. همین الان هم سایپا ضعیف ترین خط حمله را دارد. این هم بخشی از آن مادرزادی و بخشی از آن با تمرین حل می شود. مورد دیگر، ساختن مجموعه تمرینی و یک کمپ تمرینی خوب بود. می دانید که سایپا مجموعه خوبی دارد. با آقای کاشانی صحبت هایی داشتیم. ایشان نیز کارهای خوبی انجام دادند که بتوانیم استخر و سونای خوبی داشته باشیم، هتل خوب با ۲۰-۲۵ اتاق که دو نفر سه نفر بچه ها در آن باشند را داشته باشیم که نیاز نباشد به تهران برویم و این در زمان، حتی هزینه ها را هم جبران می کرد. بتوانیم رختکن های خوب و حرفه ای داشته باشیم. حتی جکوزی و حوضچه آب سرد داشته باشند. یک سالن وزنه بسیار خوب، اتاق آنالیز حرفه ای و … این ها سایپا را به باشگاه تبدیل می کرد که فراتر از بقیه باشگاه ها بود. این سومین هدف بود. چهارمین هدف که هدف خیلی بزرگی بود، تبدیل شدن به آژاکس ایران بود. یعنی ما دوست داشتیم مانند آژاکس شویم. شما به این تیم نگاه کنید، آژاکس هیچ وقت در اروپا مقام بزرگی نمی آورد ولی همیشه یک باشگاه بزرگ است و ساختار خیلی خوبی دارد و بازیکنان را پرورش داده و به تیم های بزرگ اروپایی تحویل می دهد. به نظرم در سال دوم مان حمایت لازم را از سمت مدیریت نداشتیم و این در کارمان تداخل ایجاد کرد. از هفته پنجم اسامی مختلفی آمد. قرار بود علی کریمی بیاید. از هفته دهم قرار بود فرهاد مجیدی یا ساکت الهامی بیاید. هفته هجدهم قرار بود پورموسوی بیاید. این ها اقتدار مربی را می گیرد. به نظرم تعویض مربی نباید طول بکشد. اگر قرار است عوض شود، سریعا این کار انجام شود. وقتی زمان به آن می خورد و اسامی مختلف مطرح می شود، آن مربی اقتدارش را از دست می دهد.

در خصوص هواداری کارکنان سایپا از پرسپولیس و استقلال صحبت کردید. شده بود مثلا مدیری از تیم هم اینطور باشد و شما تعجب کنید؟

بله. یک سری سال ۸۲-۸۳ با استقلال در استادیوم آزادی بازی داشتیم. سایپا یک عده میهمان داشت. گروه خودروسازی سایپا بیش از ۱۰۰ شرکت دارد که در زمینه های مختلف فعالیت می کنند. یکی از مدیران یکی از این شرکت ها آمده بود بازی را ببیند. حتی بین دو نیمه باشگاه سایپا از میهمانانش با شربت و شیرینی پذیرایی می کند. حتی ایشان شربت و شیرینی سایپا را میل کردند و وقتی استقلال گل زد به قدری خوشحالی کردند که باعث ناراحتی من شد. آنجا ما یک جر و بحث انجام دادیم که شما یکی از مدیران سایپا هستید ولی اینطور عمل می کنید.

شما در مورد آکادمی سایپا صحبت کردید. به نظرتان موفق ترین بازیکنی که از آکادمی سایپا رشد کرده، چه کسی بوده است؟

من از سال ۷۹ در سایپا بودم. اگر از زمان آقای مایلی کهن بررسی کنید، ایشان هم به جوانان اعتقاد زیادی داشتند. جواد کاظمیان، حسین کاظمی، مهدی امیرآبادی، جواد کاظمیان، محسن خلیلی، کریم انصاری فرد، سجاد شهباززاده، امین منوچهری، هادی عقیلی و… همه کسانی بودند که در سایپا شروع کردند و به تیم ملی، پرسپولیس، استقلال و بازی در خارج رسیدند. اما اگر بخواهیم یک بازیکن را نام ببریم که بی نظیر است و هیچ باشگاهی در ایران چنین کاری انجام نداده، علی قلی زاده است. او از ۸-۹ سالگی وارد باشگاه سایپا شده در رده نوباوگان. نونهالان، نوجوانان، جوانان، امید، بزرگسالان و ترانسفر به خارج از کشور. همه رده های ملی هم بازی کرده است. فکر می کنم این یک اتفاق بی نظیر است و امیدوارم تعداد این ها بیشتر شود.

دقیقا به همین خاطر است که کارشناسان می گویند سایپا با این امکانات و پشتوانه، حیف است بیفتد ولی برخی دیگر معتقدند که سایپا دچار بیماری فوتبال کارمندی شده. یعنی بیفتد و پایین برود بهتر است. بکوبد و دوباره بالا بیاید. اصلا با این واژه فوتبال کارمندی موافقید؟

من با آن موافق نیستم. ما طرفدار زیادی نداریم. ما از همان قدیم نسبت به باشگاه های دیگر پول زیادی نمی دادیم و قراردادهایش پایین تر بوده اما نظم مالی خوبی داشته. همچنین جای خوبی برای فرصت دادن به جوانان بوده است. همه می دانستند اگر وارد جوانان سایپا شوند و خوب کار کنند، شانس بازی برای تیم بزرگسالان را دارند ولی در پرسپولیس، استقلال و تیم های پرطرفدار کمتر به جوانان فرصت داده می شود. چون اگر جوان اشتباه کند، شاید فوتبالش تمام شود. اما در سایپا جوان حق اشتباه دارد. اشتباه کنی و تجربه کسب کنی. بهتر است سایپا در این مسیر حرکت کند و بازیکنانی بیاورد که انگیزه های درونی برای پیشرفت داشته باشند و اولویت شان پول و مسائل مالی نباشد. گرچه آن ها هم در فوتبال مهم است.

مثلا هر استان، یک تیم دارد که فرصتی برای جوانانش است تا در آنجا پیشرفت کنند. اما مثلا اگر پیکان و سایپا نباشند، تهران با این جمعیت جای دیگری برای پیشرفت بازیکنان ندارد.

حتی فراتر هم نگاه کنید، تیم هایی مانند پاس، هما و راه آهن نیز از بین رفته اند. یک زمان شاید ۷ تیم در تهران بود. استقلال و پرسپولیس بحث قهرمانی را تعقیب می کردند، بقیه تیم ها بحث سازندگی را. آن ها رفته اند و الان پیکان و سایپا مانده اند. این هم به مدیران برمی گردد. بعضی از مدیران دغدغه تشکیل تیم خوب و سازندگی را ندارند. آن ها فقط به فکر نتایج برای رزومه خود هستند؛ حتی به قیمت از دست رفتن منابع مالی، غارت بودجه و … این ها به مدیران تصمیم گیرنده برمی گردد. به هر حال تصمیمات و منابع مالی در اختیار آن هاست. به نظر من ما به اندازه کافی به خصوص در نسل جدید مربی داریم. دارند خوب کار می کنند. تنوع تاکتیکی در لیگ زیاد است. بچه ها دارند وقت می گذارند ولی ما احتیاج به مدیر داریم. با احترام به مدیرانی که زحمت می کشند و برخی که خیلی خوب هستند ولی اکثریت شان شناختی از ورزش ندارند و بیشتر آدم های سیاسی هستند که شناختی از فوتبال ندارند و بیشتر به ورزش و آن مجموعه ضربه می زنند تا اینکه سازنده باشند.

چرا فوتبالی های ما اکثرا دوست دارند به سمت مربیگری بروند تا مدیریت؟

شاید بعد از اینکه شما سال ها در فوتبال بودید، مربیگری هم مانند فوتبال بازی کردن، بیشتر نزدیک زمین است ولی خوب مدیر بودن یک مقدار دورتر است و باید در دفتر بنشینی و کت و شلوار بپوشی و سخت تر است و منافات دارد با سال هایی که کار کرده ای. اما به نظرم بهتر است فوتبالیست هایمان به سمت مدیریت بروند. این باز هم به مدیریت برمی گردد. آن ها باید شناسایی کنند کدام یک از فوتبالیست هایمان می توانند در مدیریت موفق باشند و آن ها را حمایت کنند و یواش یواش کار را به آن ها بدهند. متاسفانه خیلی مدیر فوتبالی نداریم ولی چندتایی هستند مثلا آقای میرشاد ماجدی، ابراهیم شکوری، سعید دقیقی، نیما نکیسا و … که در زمان خودشان فوتبالیست های بزرگی بودند و وارد مدیریت شدند و به نظرم خیلی می توانند تاثیرگذار باشند.

از این گفتید که سایپا باید وارد سازندگی شود و از هدف هایتان گفتید. آیا راهکار دیگری برای نجات این تیم دارید؟ اصولا تیم هایی مثل سایپا که هوادار ندارند، برای رفع مشکلاتشان چه باید بکنند؟

تیم هایی مثل استقلال و پرسپولیس وقتی مشکل مالی دارند، در زمین که می روند می دانند میلیون ها نفر منتظر نتیجه گیری آن ها هستند. این خودش به شما انگیزه می دهد ولی در سایپا این چنین نیست. باید نظم مالی داشته باشد و فرصت را در اختیار بازیکنانی بدهد که انگیزه های درونی دارند. شما انگیزه های بیرونی مثل منابع مالی، پاداش، قرارداد و … دارید ولی انگیزه های درونی می توانند تاثیرگذار باشند و بهتر است سایپا بازیکنان جوان را ملاک قرار دهد و سعی کند در این مسیر و فلسفه حرکت کند. در ضمن گروه خودروسازی سایپا نمی خواهد خیلی هزینه هنگفتی کند و با توجه به سوابقی که دارم، به نظرم بهتر است در این مسیر حرکت کنند. البته این هم نیاز به زمان دارد. وقتی شما ۱۵-۱۶ بازیکن جوان داری، نیاز به صبوری و کار داری که شاید برخی مدیران خیلی صبور نیستند.

می خواهیم به دوران حضور شما در سایپا برگردیم. یک روایتی است که می گوید مشکلات شما با مدیر سایپا از جایی شروع شد که ایشان با لباس رسمی در زمین آمدند و شما از او خواستید بیرون برود. این روایت صحیح است؟

بله خوب فکر می کنم هفته هفتم هشتم دهم بود که این کار را انجام دادم. فکر می کنم کار درست را انجام دادم. این دیسیپلین کاری است. مثل این می ماند که من با شورت و کفش ورزشی وارد اتاق مدیرعامل شوم. قطعا ایشان به من اعتراض می کنند و می خواهند لباس مناسب بپوشم و با مسئول دفترشان هماهنگ کنم. این هم به این برمی گردد که مدیر ورزشی نیست. یعنی مدیر یک تیم ورزشی نمی داند که نمی تواند با کت و شلوار با دوتا از دوستانش وارد زمین وسط تمرین شود. من کار درست را انجام دادم. از ایشان در کمال احترام خواستم به بیرون بروند ولی خوب باعث ناراحتی شان شد اما در کنار مسائل اخلاقی که برایم همیشه مهم بوده، دیسیپلین و اقتدار نیز خیلی برایم مهم است.

فراز کمالوند جانشین شما شد و در سایپا نتیجه نگرفت. او گفت که سایپا بد بسته شده است. می دانیم شما با حواشی میانه ای ندارید اما پاسخی به این انتقاد دارید؟

در مورد این موضوع می دانید که من در موردش با هیچ رسانه ای صحبت نکرده ام و اولین بار است اینجا صحبت می کنم. نکته اول اینکه به نظر می رسد آقای کمالوند قبل از اینکه وارد سایپا شوند، بازیکنان را بررسی کرده و دیده اند چه بازیکنانی دارند. از هفته بیستم، ایشان ده هفته فرصت داشتند. در هفت هفته توانستند ۵ امتیاز بگیرند. البته من منکر زحمات و تلاش های ایشان نیستم. می دانم که زحمات زیادی کشیدند. پس این انتقاد وارد نیست. نکته بعدی اینکه من بر اساس بودجه و امکاناتی که داشتم بازیکن گرفتم. به نظرم سایپا بازیکنان باکیفیت و با استعداد زیادی دارد که قطعا می تواند نتایج بهتری بگیرد ولی بعضی مواقع شرایط فوتبالی نچرخید. حتی بازی که با گل گهر داشت، به نظرم می توانست برنده بازی باشد ولی خوب یک پنالتی از دست داد و منشا دقیقه ۹۱ پنالتی زد و بازی را بردند.

شما با پیروز قربانی کار می کردید و زوج موفقی هم بودید اما چه شد به مشکل برخوردید؟

پیروز خیلی برایمان زحمت کشید. یک مربی که با تمام وجود برایمان کار کرد اما خوب از نیم فصل به بعد یک اختلافاتی در کار به وجود آمد و در نهایت پیروز تصمیم گرفت جدا شود. این مسائل در کار پیش می آیند ولی من همیشه از زحماتی که برای تیم کشیده، تشکر می کنم.

فکر می کنم مشکل فنی سایپا از روزی شروع شد که استقلال را بردید. انگار بازیکنان اشباع شدند و انگیزه نداشتند. چنین چیزی صحت داشت؟

نه اینطور نیست. ما از زمانی مشکلاتمان شروع شد که اختلاف با مدیرعامل پیدا کردیم. دقیقا هم بعد از بازی با استقلال بود. از آنجا به بعد تیم ما آن تیم یکدست نبود. به نظرم یکدستی و یکدلی از باشگاه داخل زمین می شود. دیگر بعد از آن این مسئله را نداشتیم.

شما جزو مربیان جوان کشور ما هستید. آینده مربیگری را در ایران چطور می بینید؟

به نظرم نسل جدید دارند خوب کار می کنند ولی قطعا نیاز به حمایت دارند. شما ببینید الان مربیانی که ده سال است مربیگری می کنند و خوب هستند، شاید ۶-۷ سال اول نتایج خوبی نگرفته اند. یعنی با تیمی سقوط کرده یا اخراج شده اند ولی کار کرده اند و اکنون دارند نتایج خوبی می گیرند. قطعا مربیگری نیاز به تجربه و حمایت مدیر دارد. به نظرم موفقیت یک مربی شاید یک چیز بین ۶۰-۷۰ درصدش مدیریتی است. امکانات در اختیارش بگذارند و حمایت شود. شاید ۳۰-۴۰ درصدش فنی است. باز هم به نظرم مدیران می توانند نقش زیادی در موفقیت و عدم موفقیت مربیان جوان داشته باشند.

شاید خیلی ها ندانند ولی شما در ابتدای فوتبالتان بازیکن پرسپولیس بودید. چه شد که در این تیم نماندید؟

من از سال ۷۴، سه سال در پرسپولیس بودم و دو سال کاپیتان جوانان پرسپولیس در زمان استانکو بودم. جا دارد یادی از ایشان کنیم. در زمان ایشان به بزرگسالان راه یافتم. آن زمان پرسپولیس شاید ۱۰-۱۱ ملی پوش داشت. عابدزاده، سعداوی، مهدوی کیا، شاهرودی، زنده یاد میناوند، کریم باقری و … وقتی تیم ملی دعوت می کردند، همه آن ها می رفتند. اگر یادتان باشد، پرسپولیس ۵ هفته قبل از پایان لیگ آن سال قهرمان شد و آقای استانکو چند بازی به ما جوانان فرصت دادند. من ۱۹ ساله بودم و یک ربع بیست دقیقه برای پرسپولیس بازی کردم. دوران خدمت هم به مقاومت رفتم. بعد از آن احساس کردم در پرسپولیس کمتر به من بازی می رسد. در آن زمان مایلی کهن هم به جوانان فرصت خوبی در سایپا می داد و پس از خدمت سربازی، تصمیم گرفتم به سایپا بروم و به نظرم تصمیم درستی گرفتم.

خیلی ممنون از فرصتی که به ما دادید. اگر سوالی که نپرسیدم یا صحبتی مانده، در خدمتتان هستیم.

از شما بابت این فرصت و همچنین سایت طرفداری بابت مطالب خوبش تشکر می کنم. صحبتی نیست. امیدوارم که فوتبالمان هر روز رو به پیشرفت باشد. فکر می کنم برنامه ریزی چیزی است که در فوتبالمان گم شده و همه فقط دنبال نتیجه هستند. همه باشگاه ها وقتی وارد لیگ می شوند، می خواهند سهمیه بگیرند و این به نظرم یک امر نشدنی است. باید باشگاه هایمان به فکر سازندگی باشند، مدیرانمان به فکر هدر دادن منابع مالی نباشند و امیدوارم تصمیم گیرنده ها تصمیمات بهتر بگیرند و برنامه ریزی بهتری داشته باشند و فوتبالمان هر روز پیشرفت کند.

همچنین می توانید برنامه تیم منتخب و برترین های قرن با ابراهیم صادقی را در لینک زیر تماشا کنید:

برترین های قرن با ابراهیم صادقی: بازیکنان نمی توانند فغانی را تحت تاثیر قرار دهند؛ او شیطنت را تشخیص می دهد 

منبع: پارس فوتبال

کلیدواژه: ابراهیم صادقی مسیر حرکت داشته باشیم داشته باشند منابع مالی انجام دادم فکر می کنم برمی گردد باشگاه ها تیم هایی خیلی خوب ولی خوب تیم ملی سال ها تیم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت parsfootball.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس فوتبال» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۳۹۴۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

۱۰‌ماه با علی خطیر؛ هیاهوی بزرگ برای هیچ!

روزنامه اعتماد-صبح روز چهارشنبه روزنامه اعتماد در خبری اختصاصی نوشت «مشخص شده علی خطیر به پایان کار خود در استقلال رسیده» و به زودی برکنار می‌شود. آخر همان شب خبر اخراج خطیر روی خروجی خبرگزاری‌ها درج شد.

علی خطیر مدیرعاملی که ۱۰‌ماه قبل با هزار ابهام و سوال به صندلی مدیریتی یکی از دو باشگاه بزرگ کشور رسیده بود بعد از واگذاری سهام باشگاه به هلدینگ خلیج‌فارس به سمت در‌های خروجی باشگاه هدایت شد تا یک دوره پرتنش، پرحاشیه و البته بدون دستاورد به پایان برسد. در ادامه نگاهی گذرا داریم به نقاط عطف کارنامه این مدیر جنجالی.

 
علی خطیر با پرزنت و حمایت حسین قربانزاده رییس قبلی سازمان خصوصی‌سازی، پشتیبانی رییس فعلی فدراسیون فوتبال که او را به سمت مشاور خود منصوب کرده بود، حمایت برخی نهاد‌های خارج از فوتبال به مدیرعاملی استقلال رسید. اولین سوالی که در آن زمان در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها مطرح شد، این بود: مگر خطیر دوتابعیتی نیست؟ پس چطور برخلاف قانون مجلس توانسته جایگاهی چنین مهم را به دست آورد؟ این سوال امروز هم پابرجاست و باید آنهایی که او را به مدیرعاملی استقلال رساندند حتما به آن پاسخ دهند. مشخصا قربانزاده و حمید سجادی وزیر سابق ورزش.

 
همان موقع بسیاری از کارشناسان و اهالی فوتبال ابهامات دیگری در مورد توان مدیریتی خطیر مطرح کردند: شرایطی که او با آوردن استراماچونی به وجود آورد، درگیری‌اش با وینفرد شفر، کی‌روش و علیرضا حقیقی، ماجرا‌های بازی پرسپولیس و النصر، پرونده‌های مربوط به باشگاه تراکتور و.

 
با این حال آنچه این مدیر در پیش از آمدن به باشگاه استقلال رقم زده بود در مقابل دوران ۱۰‌ماهه او در جمع آبی‌ها داستان دیگری است.

 
تا به حال سابقه نداشته است که یک مربی فوتبال با مدیرعامل باشگاه از همان روز اول روی دنده لج بیفتد و این اتفاقی است که دقیقا از روز آمدن خطیر در باشگاه استقلال رقم خورد و جواد نکونام مقابل او موضع گرفت. دلیل چنین اتفاقی هم واضح بود هرچند هرگز به صورت رسمی اعلام نشد. منابع خبری می‌گفتند خطیر نکونام را نمی‌خواهد و منتظر فرصت است که بتواند گزینه مدنظر خود را به استقلال بیاورد. این مساله در مورد آوردن بازیکنان هم وجود داشت.

مدیرعامل باشگاه قصد داشت بازیکنانی را به تیم اضافه کند، عمدتا خارجی، که نکونام علاقه‌ای به همکاری با آنها نداشت چرا که با توجه به تجربه طولانی‌مدتش در فوتبال می‌دانست پشت پرده این نقل و انتقالات احتمالی چیست. وضعیت کارد و پنیر شدن خطیر و نکونام کار را به جایی رساند که عملا تمام تیم از سرمربی تا مربیان و بازیکنان به اضافه هواداران و پیشکسوتان مقابل مدیرعامل و نفرات مدیریتی او در بدنه باشگاه قرار گرفتند و حالا در این دو، سه روز به شکل قابل‌توجهی از رفتن خطیر ابراز خوشحالی کردند. اتفاقی کاملا بی‌سابقه در فوتبال که بعید است تکرار شود. مخصوصا اگر بدانیم حتی مدیران قبلی استقلال و حتی مربیان پیشین این تیم مثل وینفرد شفر هم از رفتن خطیر شادمان شدند!

بررسی کارنامه مدیریتی یک امر آماری و قابل اندازه‌گیری است و در فوتبال ایران و به خصوص دو باشگاه سرخابی، بیشتر معطوف به یک مورد می‌شود: اینکه مدیر مورد نظر چقدر پول وارد باشگاه کرده؟

 
خطیر در وهله اول قراردادی برای چند بازی معدود با شرکتی به نام کاسکو امضا کرد. مشخص نیست نوع نوشتن این قرارداد به چه صورت بوده که این شرکت بدون پرداخت پول کار را به اتمام رساند و هنوز پرونده این ماجرا مفتوح است. مدیرعامل استقلال سپس با یک موبایل‌فروشی وارد همکاری شد که بعد‌ها مجبور شد به خاطر حواشی لوگوی آن را از روی لباس استقلال بردارد. این هم پرونده‌ای است که احتمالا دردسر‌های بزرگی در آینده برای باشگاه خواهد ساخت. وضعیت مالی باشگاه با این شکل قرارداد‌ها به سمتی رفت که هم بازیکنان از پرداختی‌ها ناراضی شدند هم پرونده‌های بدهی باشگاه که از قبل باقی بود روی هوا ماند.

از جمله پرونده شکایت باشگاه سانتاکلارا بابت انتقال محبی. پرونده‌ای که از آبان سال گذشته مفتوح شد و هنوز آن بدهی تسویه نشده. البته مدیران استقلال مدعی بودند بخشی از این بدهی پرداخت شده که آن هم از روی مطالبات استقلال در نزد فیفا بوده است. یعنی مدیرعامل باشگاه موفق نشد پولی برای حل پرونده جور کند. در این بین برخی منابع گزارش داده‌اند پرونده شکایت سانتاکلارا از استقلال در بحث گرفتن مجوز حرفه‌ای برای باشگاه مشکل ایجاد خواهد کرد چرا که این بدهی تا موعد مقرر یعنی اوایل فروردین پرداخت نشده بود و هنوز هم پرداخت نشده.

 
در این مدت حواشی دیگری هم اطراف نام مدیرعامل استقلال مطرح شد از جمله چند بار بحث جعل سند و امضا و داستان‌های سقف قرارداد که اتفاقا خود علی خطیر در تدوین قوانین آن نقش داشت و مسائلی از این دست که به هر حال روز‌های طولانی تیم را به حاشیه برد. مخصوصا اجبار بازیکنان به کم کردن قرارداد که آنها را حسابی شاکی کرد و شرایط را به سمت عقد قرارداد‌های غیررسمی پیش برد.

 
البته مدیرعامل باشگاه تلاش کرد در این ۱۰‌ماه با برخی اقدامات برای خودش برندسازی کند. نمایشی مفرح با عنوان عقد قرارداد با چند شریک شرق آسیایی برای ساخت استادیوم یکی از این اقدامات بود. آن هم در شرایطی که دولت با همه امکاناتش هنوز در انجام پروژه ساخت استادیوم با مشکل روبه‌رو است. ملاقات‌های عجیب با سفیر عربستان و شهردار و که و که در راستای همین اقدامات نمایشی بود که امروز مشخص شده نه به کار استقلال می‌آمدند نه به کار خود شخص مدیرعامل.

حالا علی خطیر رفته! اول از همه باید آنهایی که این مدیر را با آن کارنامه روی صندلی مدیریت باشگاه بزرگ استقلال نشاندند جواب بدهند روی چه حسابی او را انتخاب کردند؟ مرحله بعدی مربوط به مالک جدید باشگاه است؛ آنها باید از این تجربه ۱۰‌ماهه درس بگیرند و برای انتخاب مدیر اجرایی تیم فارغ از جوسازی‌ها، فشار‌ها و اقدامات رسانه‌ای فردی را انتخاب کنند که تنش‌های به اوج رسیده را کاهش بدهد.

به هر حال حتی مدیری کارمندمسلک که فقط اقدامات اجرایی را انجام دهد بهتر از فردی است که نه تنها اقدام مثبتی انجام نمی‌دهد که درگیری و جنجال را سرلوحه کار خودش قرار می‌دهد. عقلانیت در پروسه انتخاب مدیر بعدی استقلال آن چیزی است که همه اهالی فوتبال از جمله استقلالی‌ها خواهان آن هستند تا در روز‌های بسیار حساس پیش رو شرایط برای قهرمانی باشگاه مهیا شود.

دیگر خبرها

  • خوشحالی گوهری پس از پرسپولیس (عکس)
  • فریاد‌هایی که سکوت نقش‌جهان را شکست (عکس)
  • صحبت‌های آتشین هاشمی نسب در میکسدزون
  • پلن B و C اوسمار برای جانشینی اورونوف
  • تغییرات احتمالی پرسپولیس در صورت غیبت اورونوف
  • ابراهیم صادقی: همین آقای کوپال ناظمی!
  • صادقی یا امیری: اوسمار امروز تصمیم می‌گیرد
  • نوبت به تست ترابی در پست جدید رسید
  • افشاگری مدیر رسانه اسبق استقلال علیه مدیرعامل جدید! + فایل صوتی
  • ۱۰‌ماه با علی خطیر؛ هیاهوی بزرگ برای هیچ!